دومین یلدای تو
دومین یلدای تو سه نفره برگزار شد منو تو و بابا چون نمیتونستم وقتی بیداری میز بچینم در نتیجه عکسی هم گرفته نشد فالت خیلی خوب بود عزیزم اگرچه تو خواب بودی و ما به نیت تو گرفتیم....
صدای قورباغه و خروس و ساعت و قطار هم به کلماتت اضافه شد اما به شیوه ی خودت البته
امروز افتادی زمین و لبت خون اومد خیلی ترسیدم،خیلیییی تو از گریه نفس ات بند اومده بود نمیتونستم هیچی بگم فقط محکم بغلت کردم اما مثل همیشه زود اروم شدی پسرکم خیلی دوست دارم
وقتی بهت میگم عاشقتم میخندیو دستاتو بازمیکنی که بغلت کنم....
فرداشب تولد مامانیه،تو همیشه میری گوشیه تلفنو برمیداریو و میگی ما یعنی به مامانی زنگ بزنم تا باهاش حرف بزنی در ضمن خاله گلبرگ هم تولد ترگل رو فرداشب گرفته و همه ی فامیل رو دعوت کرده...
عاشقانه عاشقتم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی